“مکانیزمهای دفاعی یک ابزار ذهن هستند که باعث میشوند ما دچار اضطراب نشویم. ما به کمک آنها خیلی از واقعیتها را آنطور که هستند نمیبینیم و خودمان را از خیلی از احساسات و افکاری که داریم جدا میکنیم. در مسیر خودشناسی و توسعه فردی شناخت این مکانیزمها خیلی ضروری است.”
در مقاله «ناخودآگاه مهمترین مسأله روانشناسی» دیدیم ناخودآگاه یک صندوقچه خیلی خوشگل(!) است که یک کنجی در ته ذهن ما قرار دارد. افکار و احساسات منفی ما درون صندوقچه میروند تا دچار اضطراب نشویم. گفتیم که آن صندوقچه یک در دارد که نمیگذارد این افکار به سطح خودآگاه ما بیایند.
اسم در این صندوقچه را مکانیزم دفاعی میگذاریم.
پدری را فرض کنید که شصتساله است و در این مدت زندگی خود را حرام کرده است چراکه نه وضعیت مالی خوبی دارد و نه جایگاه احتمالی مناسبی برای خودساخته است و درمجموع هم کار خیلی مهمی در زندگی خود نکرده است و حالا که بازنشسته شده است با حقوق بازنشستگی زندگی خود را میگذراند و خیلی هم از این موقعیت راضی است.
یکبار فرزندش از او پرسید: « بابا تو از زندگی گذشتهات راضی هستی؟»
پدر خیلی سریع گفت: «صد درصد. هر طور که فکر میکنم این واقعاً بهترین زندگی بود که ممکن بود برای من اتفاق بیفت. »
وقتی فرزندش به این نگرش اعتراض میکند و میخواهد پدر خود را به چالش بکشد (که اصلاً توصیه نمیکنم شما کسی رو به چالش بکشید! زندگی هرکسی زندگی خودش است و به ما ربطی ندارد!)
پدرش میگوید: «پسرم اعتقادت و ایمانت را قوی کن، اگر ایمانت قوی باشه میفهمی که زندگی تو برای تو بهترین زندگی بوده»
فرزند این پدر بعد از کلی کشمکش با پدر خود عصبی میشود و از مشاوره خود میپرسد: «چرا اینجوریه. چرا حرف حساب تو کله این بابای من نمیره؟ این بابای من که هیچ چیزی نشده تو زندگیش. چرا فکر میکنه بهترین زندگی رو داشته؟»
این دقیقاً همان در صندوقچه است که گفتم. در صندوقچه یعنی چیزی، فکری، کاری، که باعث میشود ما یکچیزی را آنجوری که هست نبینیم. آقای پدر الان ۶۰ ساله هستند و هیچ کار ارزشمندی در زندگی خود نکرده است، حالا اگر با این واقعیت مواجه بشود چقدر حالش بد میشود؟ چقدر مضطرب میشود؟
اگر خودش را «توجیه» نکند و بهجای آن به این فکر کند که «یکبار میتوانستم زندگی کنم و به افتضاحترین شکل ممکن زندگی کردم» چه حالی به او دست میدهد؟
پس همانطور که گفتیم ذهن آقای پدر برای بقای خودش یک توجیهی میآورد که مضطرب نشود.
زندگی ما از این مکانیزمهای دفاعی پر است. مکانیزمهای دفاعی وسیلهای هستند که ما با استفاده از آنها برای کاهش اضطراب، خودمان را از احساسات، اقدامات و افکار ناخوشایند خودمان جدا میکنیم.
به یک طریقی خودمان را گول میزنیم و به خودمان میگوییم نه من این احساس یا فکر را ندارم. من از فلان کار احساس گناه نمیکنم. من خیلی هم ازلحاظ جنسی جذاب هستم (درحالیکه طرف ته ذهنش اصلاً خودش رو جذاب نمیدو نه) و …
به خودتان فکر کنید. هیچوقت فکر کردید که دارید خودتان را گول میزنید؟ دارید خودتان را توجیه میکنید؟ یا دوست دارید یک ویژگی خودتان را نبینید؟ چه احساس یا فکری در تنهایی به سراغتان میآید که سریع از آن فرار میکنید؟ احساس یا فکری که اصلاً نمیخواهید، آن را داشته باشید. تا به سراغتان میآید ذهنتان را بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه منحرف میکنید.
اگر جواب مثبت است در پایان مقاله برای ما بنویسید. مطمئن باشید ذهنتان با این کار مقابله میکند، اما بدانید اگر مطرحش کنید خیلی به خودتان کمک کردید.
مکانیزمهای دفاعی انواع مختلفی دارند و بحث خیلی مهمی در خودشناسی هستند، در مقالههای بعدی در مورد آنها صحبت میکنیم