دوستمان پیدی در شرکتی کار میکند که ماهیانه 8میلیون تومان حقوق میگیرد. از یک شرکت دیگر به او یک پیشنهاد کاری میدهند با حقوق ماهیانه دوازده میلیون تومان. پیدی سبک سنگین میکند و نامهی استعفایش را دو دستی به مدیرش تقدیم می کند! بار و بندیلش را جمع می کند و می رود شرکت جدید.
پیدی همینجور شاد و خرم شش ماهی در این شرکت جدید با حقوق 12میلیون تومان کار می کرد و حتی به فکر ازدواج نیز افتاده بود که یک آن شرکت جدید به بحران برمیخورد و او را تعدیل می کنند.
شرکت اولی که خیلی بامرام بود به پیدی می گوید خوب غصه نخور! بیا پیش ما کار کن. قبلا 8میلیون تومان بهت می دادیم اما اگر برگردی ماهیانه 9.5 بهت می دهیم.
شما چه فکری می کنید پیدی از این پیشنهاد خوشحال می شود؟ معلوم است که نه. چرا؟ چون او فکر نمیکند حقوقش نسبت به شش ماه قبل 1.5میلیون تومان اضافه شده بلکه فکر میکند 2.5 میلیون تومان کاهش پیدا کرده است.
این قصه یکی از ویژگی های مهم ما را نشان میدهد که به آن میگویند.”تطبیق”(Adaptation): ما بعد از مدتی به اتفاقهای خوب عادت می کنیم. لذت بهترین تصمیم گیری ها و اتفاق های زندگی هم بعد از مدتی از بین میرود.
به همین خاطر در مورد لذت و رضایت اصطلاح تردمیل را به کار میبرند.
می دوید اما سر جای خودتان هستید. رضایت بخش ترین شرایط هم بعد از مدتی عادی میشود.
برای همین است که خیلی از کسانی که با هیجان زیاد مهاجرت میکنند بعد از مدتی افسرده میشوند. چون ماه اول است که تمیز، منظم، و شیک بودن… برای شخص جذاب است. بعد از یک مدت همه اینها عادی میشود و کسانی که یک هدف بلند مدت ندارند سرخورده میشوند.
این قضیه خیلی ساده است اما دید خیلی خوبی برای کل زندگی و انتخاب اهدافمان به ما میدهد و اگر خوب بهش فکر بکنیم حتی می تواند جهانبینی و نحوهی زندگیمان را تحت تاثیر قرار دهد. در مورد تصمیم گیری هم که کاربردش معلوم است. وقتی میخواهیم تصمیم های بزرگی بگیریم حواسمان به عادی شدن لذت و رضایت باشد. باید به این فکر کنیم که یک تصمیم خاص بعد از دو سال ما را چگونه خوشحال میکند و حس خوب به ما میدهد.
خوب نوبتی هم باشد نوبت شماست. 🙂
✔ نظر شما چیست؟به نظرتان ما میتوانیم بر این تردمیلهای لذت و رضایت غلبه کنیم؟
✔ چه تجربههایی در این زمینه داشتهاید؟
✔ دوستانتان را از این مطلب محروم نکنید. 🙂